با پایان یافتن ثبت نام نامزدهای نمایندگی مجلس نهم، عملاً مرحله دوم انتخابات آغاز شده است. در یک ارزیابی منصفانه باید گفت رهبران و فعالان اصلاح طلب و سبز مرحله منتهی به ثبت نام نامزدهای انتخابات را به خوبی مدیریت کردند. بررسی سیر موضعگیری خاتمی و شورای هماهنگی راه سبز امید و دیگر فعالان و کانونهای سبز و اصلاح طلب در قبال انتخابات تا کنون از حرکتی سنجیده و منطقی خبر میدهد. این مرحله با حرکت مدبرانه آقای خاتمی در اعلام شرایط برگزاری انتخابات آزاد آغاز شد. البته برخی دوستان جوانتر با ارزیابی نادرست از حرکت آقای خاتمی آن را نوعی تلاش و زمینه سازی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات تلقی کرده و با آن به مخالفت برخاستند، اما سیر تحولات و موضعگیریهای بعدی نشان داد آن حرکت ضمن زمینه سازی برای ایجاد انسجام و یکپارجگی میان احزاب و شخصیتهای اصلاح طلب در قبال انتخابات، ابتکار عملی بود که جریان حاکم را به انفعال کشاند تا صریحاً از عدم علاقه خود را برای پایان دادن به فضای پلیسی امنیتی، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و …(توصیه های خاتمی) اعلام کند و به این ترتیب حمایت و همدلی بخشهای غیر اصلاح طلب و سبز اما منصف را به سود اصلاح طلبان و علیه اقتدارگرایان حاکم برانگیزد.
موج اعلام مواضع از خاتمی گرفته تا شخصیتهای اجتماعی و سیاسی، تا زندانیان سیاسی و احزاب و گروههای اصلاح طلب، مبنی بر عدم شرکت در انتخابات و ناسالم و غیر آزاد معرفی کردن آن از هم اکنون مشروعیت چنین انتخاباتی را به چالش کشیده است. تا آن جا که افراد انگشتشماری که خود را اصلاح طلب میدانند اما تصمیم به حضور در انتخابات گرفتند، دریافتهاند از تابلوی اصلاح طلبی نمیتوانند استفاده کنند. زیرا عدم شرکت در انتخابات مجلس آینده به شاخصی برای هویت اصلاح طلبی افراد تبدیل شده است.
اما این موفقیت صرفاً موفقیتی مقطعی است و کار به همینجا ختم نمیشود. اکتفا به صدور چند اطلاعیه و یا موضعگیری مبنی بر عدم ثبت نام و عدم شرکت و یا تحریم انتخابات، در واقع نوعی انفعال و نتیجه آن انزوا از عرصه مبارزه است. در گفتو گوهای روزانه از بسیاری از جوانان و سبزهای علاقمند میشنویم که چه باید کرد و یا چه میشود کرد. آن ها بعضا از کمتحرکی و سکوت ناشی از سرکوب و سیطره حاکمیت پلیسی و امنیت ابراز نگرانی و بعضا دلسردی میکنند. بدیهی است بیتحرکی جنبش موجب کاهش امید و از دست رفتن اعتماد به نفس می شود. اما کافی است که نگاهی عمیقتر و وسیعتر به اهداف جنبش سبز و عرصههای گسترده تلاش برای تحقق این اهداف داشته باشیم تا دریابیم کنشهای اعتراضی و مبارزاتی تنها در کف خیابان تعریف نمیشوند و این نوع کنشها لزوماً در هر شرایطی بهترین و کارآمدترین کنشها به شمار نمیایند.
انتخابات مجلس نهم از نگاه همه اعضای جنبش سبز باید عرصه قدرتنمایی و کنش اعتراضی تلقی شود. اگر سبزها بتوانند این مبارزه را با همان موفقیتی که تا کنون به دست آوردهاند به پایان ببرند بی شک ضربهای کاری به پایههای حاکمیت نامشروع اسبتداد وارد ساختهاند. اما تحقق چنین امری در گرو هوشیاری و تدبیر و انسجام و هماهنگی همه بخشهای جنبش سبز از شخصیتها و چهرههای شناخته شده گرفته تا احزاب و گروههای اصلاح طلب تا بخشهای دانشجویی، تا کانونهای سبز خارج کشور و تا رسانههای سبز است. هرگونه تکروی و یا تخطئه میتواند توان محدود موجود برای مقابله با استبداد حاکم را به فرسایش ببرد.
این انتخابات همان گونه که برای سبزها حساس است برای اسبتداد حاکم نیز نقشی تعیین کننده دارد. حاکمیت از هر ابزاری و شیوهای برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی و مقابله با فعالیتهای تحریمی استفاده خواهد کرد تا مشروعیت از دست رفته خود را بازسازی و نابودی جنبش سبز را تبلیغ کند. در مدتی که تا برگزاری انتخابات باقی است دستگاه تبلیغاتی رسمی با تمام توان و ظرفیت جامعه را هدف بمباران تبلیغات کذب و عملیات روانی قرار خواهد داد. آتش تهیه این حرکت با تبلیغات گسترده به مناسبت نهم دیماه آغاز شده است. افشاگریهای ساختگی، نمایشنامهها، شوهای تبلیغاتی در قالب مناظرهها، میزگردهای به ظاهر آزاد، سخنرانیها و منابر و … پخش شایعات مختلف و عملیات روانی با هدف بدبین کردن جامعه به چهرهها و جریانهای اصلاح طلب، ایجاد سوء ظن سبزها نسبت به یکدیگر و … پخش شایعات مختلف نظیرعدم پذیرش در کنکور یا محرومیت شغلی کسانی که شناسنامه آن ها مهر شرکت در انتخابات را ندارد و … و تنها بخشهای قابل پیش بینی این تبلیغات گسترده و عملیات روانی است. از هم اکنون باید خود را برای نقض بدیهی ترین موازین اخلاقی از سوی حاکمیت در عرصه تبلیغات آماده کرد. به ویژه در روزهای پایانی انتخابات که با توجه به محدودیت رسانهای امکان تکذیب نیز وجود ندارد، شایعاتی نظیر اعلام شرکت در انتخابات از سوی خاتمی و برخی چهرههای برجسته و… بنابراین باید در این زمینه آگاهی لازم را به مردم داد.
تحرکات استبداد حاکم به تبلیغات و عملیات روانی محدود نخواهد شد. فعالان اصلاح طلب طی این مدت با فشارهای امنیتی گستردهتری مواجه خواهند شد. فضای آزادی بستهتر شده مطبوعات و رسانهها فشار بیشتری تحمل خواهند کرد. حاکمیت همچنین طی مدت منتهی به انتخابات در سطح بین المللی به تشدید تنش و خصومت با آمریکا و اروپا دست خواهد زد تا به این وسیله بتواند با حربه دشمن هراسی و جدی بودن خطر تجاوز دشمن خارجی، احساسات ملی جامعه را تحریک و مردم را به شرکت در انتخابات به عنون حربهای مؤثر و بازدارنده در برابر حمله و تجاوز دشمن خارجی تشویق کند.
بیان این واقعیات از آن جهت ضروری است که سبزها با درکی روشن از شرایط نابرابر، از همه امکانات خود به نحو احسن و بهینه استفاده کنند وگرنه اقتدارگرایان حاکم در کنار این امکانات، محدودیتهای فراوانی دارند که همانها میدان عمل سبزها را مشخص میکند. در بخش دیگری به این نکته خواهیم پرداخت.
۱- آن چه در انتخابات آینده تعیین کننده است، آگاهی مردم از ماهیت این انتخابات است. بنابراین از هر فرصتی باید برای آگاه ساختن اقشار مختلف مردم به ویژه اقشار محرومتر و ناآگاهتر استفاده کرد. با توجه به ضعف رسانهای جنبش سبز، ارتباطات شفاهی و دونفره و چند نفره بسیار تعیین کننده خواهد بود. سبزها باید از فرصت تمام جمعها، دیدارهای دوستانه، فامیلی ، روابط در کوچه و بازار و محل کار و … برای آگاهی بخشی در این زمینه استفاده کنند. دانشجویان در این میان نقشی تعیین کننده میتوانند داشته باشند. در حال حاضر تقریباً در هر خانواده ایرانی به طور متوسط یک دانشجو وجود دارد. این دانشجویان به ویژه در شهرهای کوچکتر جایگاهی مهم دارند و در خانواده و اقوام خود نقش مؤثرتری میتوانند ایفا کنند پیگیری اخبار و آگاهی از تحلیلها از طریق مراجعه به سایتها و رسانههای سبز و استفاده از آن برای آگاهی و قانع ساختن دیگران طی این مدت بسیار ضروری است.
۲- انتخابات مجلس برخلاف انتخابات ریاست جمهوری جنبه محلی و منطقهای دارد و به خصوص در مناطق کمتر توسعه یافته انگیزههای محلی و قومی برای شرکت در انتخابات نقشی مهمتر از انگیزههای سیاسی دارد. در نتیجه برخلاف شهرهای بزرگ، مردم این بخشها و مناطق ممکن است کمابیش برای شرکت در انتخابات زمینه و انگیزه داشته باشند. شاید به همین علت است که اصلاح طلبان در مواضع رسمی خود در قبال انتخابات برای به کار بردن لفظ تحریم در انتخابات تمایلی از خود نشان نمیدهند. بنابراین باید تلاش گستردهای را برای آگاه ساختن مردمان شهرهای کوچکتر نسبت به ماهیت انتخابات آینده به کار بست. آنان باید بدانند کرسیهای مجلس از هم اکنون میان باندها و جناحهای حاکم تقسیم شده است. افراد انگشت شماری نیز که خارج از زد و بند باندهای حاکم بنا بر مصالحی موفق به عبور از مرحله نظارت استصوابی میشوند، در انتخاباتی که آراء آن از پیش مهندسی شده شانسی برای موفقیت نخواهند داشت.
در این میان اگر برای اثبات نمایش تکثر و رقابت آزاد چندنفری از افراد مستقل به پیروزی برسند، در مجلس مطیع و دست نشانده امکانی برای دفاع از حقوق و منافع ملت، نخواهند داشت. اگر نمایندگان مجلس هشتم توانستند پروندههایی مانند اختلاس سههزار میلیادر تومانی و اختلاس از شرکت بیمه ایران را پیگیری کنند، نمایندگان مجلس نهم نیز خواهند توانست در جهت حفظ بیت المال و اموال ملت گام بردارند. اقدام مجلس هشتم برای استیضاح وزیر اقتصاد در ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی از این جهت قابل توجه است. اکثریت مجلس از جمله رئیس آن مصمم میشوند برای حفظ آبروی مجلس هم که شده وزیر اقتصاد را استیضاح و برکنار کنند، اما در روز استیضاح طی تماس تلفنی از بیت به رئیس مجلس دستور داده میشود نه تنها وزیر باید رأی بیاورد بلکه خود شما نیز باید به عنوان موافق به نفع او صحبت کنید!! رئیس مجلس مطیع و در اختیار به فرموده عمل کرده و در جلسه بعد از ظهر مجلس به عنوان موافق صحبت میکند و استیضاح نیز رأی نمی آورد.
با همه این احوال البته برای نمایش دموکراسی و تکثرتعداد اندکی از صندلیهای مجلس آینده به منتقدان بیخطر و بی ضرر! اختصاص خواهد یافت تا زینت المجالس استبداد حاکم باشند و نقش شریف اجناس لوکس ویترین آزادی در ایران را ایفا کنند.
۳- پس از بمباران هماهنگ، گسترده و سنگین تبلیغاتی در دهه فجر، تبلیغات انتخاباتی حاکمیت آغاز خواهد شد. استبداد حاکم در سطح تبلیغاتی برای هریک از اقشار جامعه پروژه خاصی تعریف خواهد کرد. در مورد اقشار مذهبی خواهد کوشید با تحریک احساسات دینی و علاقه به امام و انقلاب و … شرکت در انتخابات را برای آنان به عنوان یک واجب شرعی تبلیغ کنند. در مورد اقشار محروم و اهالی شهرهای کوچک علاوه از تحریک احساسات دینی از تضاد فقیر و غنی و احساسات طبقاتی استفاده خواهد کرد. در مورد آن بخش از قشر متوسط شهری که نه مخالف نظامند و نه طرفدار، از نگرانی ایشان از حمله خارجی، به هم ریختگی کشور و بروز هرج و مرج استفاده کرده با استدلالهایی نظیر این که با قهر کردن مشکلی حل نمیشود و باید با حضور در انتخابات و مجلس در حل مشکلات کوشید سعی در جلب مشارکت ایشان در انتخابات خواهد داشت.
رسانهها و فعالان جنبش سبز نیز باید جوامع هدف خود را مشخص کنند و از هم اکنون برای ارتباط با اقشار مختلف جامعه طرح و برنامه خود را آماده کنند و با ارائه تحلیلها، اطلاعات و گزارشهای مختلف از عملکرد مجلس هشتم، اوضاع اقتصادی کشور، بحرانهایی که مدیریت بیکفایت و نالایق استبداد بر کشور تحمیل کرده است، تحقق پیش بینیهای اصلاح طلبان، دلایل عدم شرکت در انتخابات و … فعالان جنبش سبز برای اقناع این اقشار کمک کنند. اکتفا به فضای مجازی که تنها قشر خاصی از جامعه را پوشش میدهد و احساس برتری در این فضا نتیجهای جز غفلت و خودفریبی نخواهد داشت. فعالان سبز و به ویژه دانشجویان باید دامنه فعالیت خود را به مناطق حاشیهای و شهرهای متوسط و کوچکتر گسترش دهند. رسانههای سبز از هم اکنون باید خود را برای ترفندهای تبلیغاتی استبداد حاکم آماده کنند. به عنوان مثال اگر اقتدارگرایان از جملات و عبارات امام خمینی و دیگر چهرههای انقلاب نظیر شهیدبهشتی و … برای فریب اقشار مذهبی استفاده میکنند، سبزها باید با استناد به سخنان همین شخصیتها و چهره ها در باره ضرورت انتخابات سالم و آزاد و نفی و نقد استبداد و دیکتاتوری تبلیغات آنان را خنثی کنند.
۴- استفاده از تکنولوژیهای ارتباطاتی جدید نظیر اس ام اس، ایمیل و اینترنت البته با حفظ جنبههای ایمنی آن میتواند نقش مهمی در آگاه کردن مردم نسبت به ماهیت انتخابات ایفا کند. رسانههای سبز میتوانند نحوه استفاده مطمئن و ایمن از این امکانات را به مخاطبانشان آموزش دهند. در این عرصه باید نهضتی شبیه آن چه در ایام انتخابات سال ۸۸ و ماههای پس از آن جریان داشت، شکل بگیرد. بی شک ذوق و ابتکار و خلاقیت جوانان سبز به ویژه در عرصه استفاده بهینه از تکنولوژی ارتباطاتی و کیفیت استفاده از آن حرف اول را خواهد زد.
۵- آنان که به رغم اصلاح طلب خواندن خود اقدام به ثبت نام در انتخابات کردهاند البته در تصمیم خود آزاد هستند و ما نمیتوانیم و حق نداریم به زور آنان را تصمیم خود منصرف کنیم اما متقابلاً ما نیز حق داریم بر این حقیقت پای بفشاریم که شرکت یا عدم شرکت در انتخابات شاخص هویت اصلاح طلبی است. بلافاصله پس از پایان مهلت ثبت نام دستگاه دروغپرداز حاکمیت فریب به کار افتاده و فرماندار تهران اعلام میکند ۱۷۰۰ اصلاح طلب ثبت نام کردهاند. این گونه اظهارات کذب حاکی از نیاز شدید استبداد به حضور اصلاح طلبان در انتخابات است و نشان میدهد حضور برخی افراد به عنوان اصلاح طلب در انتخابات تا چه حد در خدمت اهداف حاکمیت استبداد است. بنابراین کسانی که با ثبت نام خود به این نیاز استبداد پاسخ میدهند در واقع با استبداد همسو شده و به ملت پشت کردهاند. اینان نمیتوانند خود را اصلاحطلب بخوانند. ما همچنین این حق را داریم که مراتب مخالفت و انزجار خود را از این اقدام به اطلاع ایشان برسانیم آنان باید به وضوح دریابند بی اعتنایی به زندان خانگی موسوی و کروبی و صدها زندانی و خانواده داغدار و سرکوب و اختناق حاکم چه واکنشی در جامعه نسبت به ایشان برانگیخته است. سیستم پیام کوتاه و ایمیل بهترین راه برای آگاه ساختن ایشان از این واکنش اجتماعی است.
۶- از جمله محدودیتها و نقاط آسیب پذیر استبداد حاکم، اوضاع رو به وخامت و انحطاط اقتصاد کشور است. روند کنونی افزایش قیمت ارزاق و ارز خارجی گویای این حقیقت است که اوضاع از کنترل حاکمان اقتدارگرا خارج شده است. آثار تحریمهای خارجی و مدیریت نالایق و بیکفایت داخلی اکنون تا حدودی به ثمر نشسته و دیو گرانی و تورم از شیشه سربرآورده و دیگر به سادگی کنترل آن ممکن نخواهد بود. تشریح عملکرد حاکمان اقتدارگرا و تشریح وضعیت اقتصادی کشور به عنوان کارنامه مجلس و دولت تحت حمایت رهبری برای قانع کردن اقشار مختلف مردم به ضرورت تحولی اساسی در ساخت قدرت ضروری است. مردم باید دریابند استبداد مطلقه فردی علت همه دردهای آنان است و بقای این حاکمیت و ادامه این روند نتیجه ای وخیم تر از این خواهد داشت و شرکت در انتخابات مجلس عملاً به معنای تأیید موجودیت و سیاستها و عملکردهای حاکمیت کنونی است. البته حاکمیت اقتدارگرا به ویژه جناح دولت در روزهای منتهی به انتخابات احتمالاً دست به عوامفریبی جدیدی زده و با توزیع امکانات و ارزاق و یا اقداماتی نظیر افزایش یارانه و … در فریب اقشار فرودست خواهد کوشید درست همان گونه که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم به توزیع سود سهام عدالت در میان اقشار محروم اقدام کرد و از آن پس تا کنون به رغم گذشت بیش از دو سال دیگر از توزیع سود سهام عدالت خبری نشده است. افشای این حیلهها که در واقع بازی با شعور مردم است، میتواند در آگاهی و شناخت مردم از چهره واقعی حاکمیت کنونی مؤثر باشد. رسانههای سبز و نیز مطبوعات اصلاح طلب و منتقد داخلی میتوانند در این زمینه نقشی مؤثر ایفا کنند.
همچنین استبداد خواهد کوشید چنین تبلیغ کند که شرکت گسترده مردم در انتخابات خطر تهدید و حمله خارجی به کشور را کاهش خواهد داد. باید توجه داشت که این حاکمیت وجود دشمن و تهدید خارجی را بهترین بهانه برای سرکوب داخلی میداند و در این مسیر هرچه بیشتر از حمایت داخلی برخوردار شود از تهدید خارجی البته به شرط این که عملا به حمله نظامی نینجامد استقبال میکند. بنابراین آن چه موجب کاهش تهدید دشمن و خطر خارجی است نه شرکت در انتخابات بلکه عدم شرکت در انتخابات است. زیرا مشارکت بیشتر حاکمیت را به ادامه سیاستهای زیانبار کنونی خود مطمئنتر میکند. متقابلاًهرچه میزان مشارکت در انتخابات کاهش بیشتری بیابد، امکان این که استبداد حاکم در ادامه سیاستها و رویکردهای کنونی خود دچار تردید شده و اقدام به تجدید نظر کند، بیشتر است.
۷- چنان که گفتیم فضای آزادی در روزهای منتهی به انتخابات بستهتر خواهد شد. در عین حال استبداد حاکم در موضعی تناقض آمیز برای جلب مشارکت مردم در انتخابات و ایجاد شور انتخاباتی ناگزیر از تحمل برخی آزادیها خواهد بود. کاندیداهای وابسته به جریان حاکم احتمالا با اتخاذ مواضع انتقادی و مخالف وضعیت موجود دست به بازارگرمی زده در جلب آراء مردم خواهند کوشید. این وضعیت فضای مناسبی برای روزنامههای منتقد فراهم خواهد کرد تا با اطمینان از حاشیه امن ایجاد شده برخی از ناگفتهها را بگویند و جامعه را نسبت به وضعیت وخامت بار کنونی آگاه کنند.
۸- میتینگها و سخنرانیها و میزگردهای انتخاباتی یکی از بهترین فرصتها برای آگاهی بخشی است. کاندیداها باید به سؤالهای مخاطبان به صراحت پاسخ گویند و راجع به زندانیان محروم از حقوق قانونی، سرکوبها، حصر آقایان موسوی و کروبی، بی اختیار بودن مجلس و تعهد در برابر مردم یا قدرت و …. به صراحت اظهار نظر کنند. به ویژه دانشجویان نباید از کنار میزگردها و برنامههایی که در ایام انتخابات در سطح دانشگاهها رونق خواهد گرفت بی اعتنا بگذرند. این برنامهها از سوی هر جناح و جریانی که باشد باید به صحنه اعتراضات منطقی و سؤالهای افشاگرانه تبدیل شود. استبداد حاکم در این انتخابات گرفتار تناقضی لاینحل خواهدبود از یک سو برای تضمین آرامش و بی خبری جامعه از وضعیت موجود ناگزیر از جلوگیری از شکل گیری شور انتخابات و برگزاری آن در فضایی سرد و بی روح است و از سویی دیگر برای جلب مشارکت مردم و کسب مشروعیت ناگزیر از تن دادن به حداقل آزادیهای لازمه فضای شور و هیجان انتخاباتی است. این همان تناقضی است که سبزها باید از آن بهره کافی ببرند. اگر چه حاکمیت کنونی نشان داده است تنگنظر تر و هراسناکتر از آن است که بتواند هرگونه تحرک اجتماعی معطوف به انتقاد و اعتراض را تحمل کند و عاقبت ناگزیر از به کار گیری خشونت و زور عریان و پلیسی کردن هرچه بیشتر فضا خواهد شد و رسوایی انتخابات زیر زور سرنیزه را خواهد پذیرفت و برای سبزهای چه چیز مطلوبتر از این رسوایی و نقاب از چهره برانداختن؟
۹- بدون شک نهادها و کانونهای جنبش از جمله شورای هماهنگی راه سبز امید برای این مرحله کنشها و فعالیتهایی را پیشنهاد خواهند کرد. آن چه در این زمینه مهم است. اولاً هماهنگی و انسجام و همدلی کامل همه بخشهای جنبش سبز و اجتناب از تکرویها و خود محوریها دراین گونه کنشهاست. همگی باید به این بیاندیشیم که تضعیف پایههای استبداد و سلب مشروعیت از آن پس از انتخابات برای همه سلیقهها و گرایش جنبش سبز یک پیروزی بزرگ خواهد بود و ثانیاً رعایت اصل اجتناب از اقدامات خشونت آمیز و هرج و مرج طلبانه و پایبندی به کنشهای مسالمت آمیز است. باید توجه داشته باشیم که استبداد حاکم از اقدامات خشونت آمیز برای ایجاد هراس و بدبینی در جامعه و قانع کردن ایشان به شرکت در انتخابات بهره خواهد برد. حتی این احتمال را نیز نباید از نظر دور داشت که بخشهای امنیتی نظامی حاکمیت خود به برخی اقدامات خشونت آمیز دست بزند. بنابراین باید هوشیار بود و در سناریوی حاکمیت استبداد بازی نکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر